چند كلمه…
دكترسيّدعلي موسويگرمارودي
كمال خجندي گفته است:
گر بنالم چوني، انگشت منه بر حرفم
هر كه زخمي خورد، البتّه فغاني دارد
طنز، فرياد كسي است كه با نگاهي از ژرفا، زخمهايي را بر تن جامعه و مردم ميبيند و درد آن را بر تن خويش حس و ناگزير فرياد ميكند امّا چون حنجرهاي زيبا دارد- كه همان قريحۀ طنز اوست- مثل قناري، فريادش به گوش ما شنيدني و زيباست.
بيهيچ تعارف، امروز زرويي نصرآباد، از خوش قريحهترين طنزنويسان ايران است. تا روانشاد عمران صلاحي زنده بود، فضل تقدّم و حتّي تقّدم فضل در طنز با او بود. خاك بر آن « شكر پاره» خوش باد كه تلخترين پديدههاي ناهنجار اجتماعي و سياسي را با شيرينترين گفتار، به نقد ميكشيد. و اينك جاي خالي او را زرويي پر خواهد كرد.
خاقاني گفته است:
اوّل شب بوحنيفه درگذشت
شافعي آخِر شب از مادر بزاد
امروز، زرويي، چون شاخة نورس امّا پُر بار، در طنز، پيش رو و پيشرو است و چونين باد كه به قول ملكالشعراء بهار:
واي بر جنگلي كه هر كهنش
شاخهاي تازه در كنار نداشت
دیدگاهها0
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.